۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبه

داستان عمه عطار

پسری دبستانی هیجان زده از مدرسه به خانه می آید و می گوید که سر صف اعلام کردند که

هر کس که بهترین تحقیق راجع به زندگی عمه عطار بکند و تا پایان هفته به مدرسه بدهد جایزه تعلق می گیرد.

همه خانواده به اصرار پسر به تکاپو افتادند تا راجع به عمه عطار تحقیق کنند اما دریغ از یک خط که در مورد

خانواده پدری عطار در کتابها نوشته شده باشد و معلوم نبود آیا عطار عمه هم داشته است یا نه؟ به هر کسی که دستی در ادبیات داشت

رو انداختند و همه متعجب بودند که این دیگر چه جور مسابقه ای است؟ باز اگر راجع به خود عطار بود یک حرفی اما عمه عطار؟!!!
خلاصه آخر هفته مادر بچه تصمیم می گیرد به مدرسه برود و با مسئولین آن صحبت کند که این چه بساطی است که
راه انداخته اند و تحقیق محال از بچه ها خواسته اند. فکر می کنید چه جوابی به وی داده اند؟
مدیر مدرسه پاسخ می دهد:که اصلا موضوع این مسابقه تحقیق در مورد زندگی عمه عطار نبوده بلکه تحقیق
در مورد زندگی ائمه اطهار (ع)بوده است!!!

۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

بوروکراسی داخلی - یک روز کاری معمولی

مثانه: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، اینجانب پر شده ام. رونوشت به آلت
مغز: بسمه تعالی، مثانه پر شده است، اقدامات لازم را مبذول دارید. رونوشت به همه
تخم: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، مورد با موفقیت بایگانی گردید.
آلت: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، پیروی نامه قبلی آماده به خدمتم. رونوشت به مثانه
پا: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، لازم به ذکر است بلند شدن امکان پذیر نیست، کون همکاری نمی کند. رونوشت به کون
مثانه: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، با توجه به ذیق وقت و ظرفیت محدود اینجانب، خواهشمند است هرچه زودتر اقدامات لازم را مبذول دارید. رونوشت به پا و آلت
کون: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، با عرض احترام متاسفانه باید به اطلاع برسانم که تا اطلاع ثانوی گشادم. رونوشت به مثانه، پا و آلت
آلت: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مثانه، ضمن اشاره به مشخصات فنی و محدودیت های موجود، خواهشمند است تا اطلاع ثانوی خویشتن داری کنید. رونوشت به مغز
مثانه: بسمه تعالی، حضور محترم جناب پا، با توجه به گشادی کون، در صورت امکان تا فراهم شدن شرایط مناسب کمی به هم بپیچید و تکان تکان بخورید. رونوشت به مغز و کون
مغز: بسمه تعالی، حضور محترم جناب کون، در صورت رفع مشکل در اسرع وقت اعلام فرمایید. رونوشت به دست، چشم، پا، آلت و مثانه
آلت: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، با توجه به شرایط سخت کاری در صورت امکان دستور فرمائید تا دست هم به کمک اینجانب بیاید. رونوشت به دست
مغز: بسمه تعالی، حضور محترم جناب دست، پیروی نامه جناب آلت، هرچه زودتر یکی از دست ها را به کمک آلت بفرستید، حق ماموریت محفوظ است. رونوشت به آلت
دست: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، پیروی نامه قبلی با توجه به اینکه دست چپ در واحد بینی مشغول به کار بود، دست راست به سمت آلت ارسال گردید. رونوشت به آلت
کون: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، با توجه به تعطیل بودن چهارشنبه و اینکه شب جمعه عروسی دعوت می باشم، در صورت امکان با مرخصی اینجانب در مورخه پنجشنبه موافقت فرمائید.
مغز: بسمه تعالی، حضور محترم جناب کون، ضمن عرض پوزش تا حل نشدن مشکل مثانه از دادن هرگونه مرخصی معذوریم.
کون: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، مفتخرم اعلام کنم که به هم کشیده شده و آماده خدمتم. رونشت به همه
مغز: بسمه تعالی، فوری، مورد مثانه را در اسرع وقت پیگیری کنید. رونوشت به همه
گوش: بسمه تعالی، حضور محترم جناب مغز، شررررررررررررررررررر. رونوشت به همه